در پانزدهم شهریور ماه 1348 در روستای آزادمون در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود .
وقتی به سن 7سالگی رسید پای به مدرسه ابتدایی شهید رجایی آزادمون گذاشت ودوران ابتدائی را با موفقیت ووارد مدرسه راهنمائی شهید دکتر باهنر آزادمون شد.
شهید علی یزدانی فعالیتهای زیادی در انجمن اسلامی مدرسه دکتر با هنر آزادمون داشت و در دوران راهنمائی همواره عضو فعال شورای مرکزی مدرسه خود بود البته فعالیتش هنگامی بود که بعضی از گروههای فریب خورده نیز فعالیتهائی کم و بیش داشتند که گستردگی فعالیت شهید علی یزدانی به حدی بود که همه آنها را تحت الشعاع خود قرار داد و همه آنها را خنثی نمود به طوری که هنوز آثار فعالیتش در مدرسه جلوه گر است.
شهید علی یزذانی در سال 1362 پای به دبیرستان شهید مظلوم بهشتی محمودآباد گذاشت ودر آنجا هم همواره در جهت تبلیغ و اشاعه فرهنگ اسلام سعی و کوشش فراوان کرد.
او با آنکه از سن کمی برخوردار بود در سال 1363 با مراجعه به بسیج سپاه محمودآباد وبا اصرارزیاد موفق میشود که برای اعزام به جبهه ثبت نام نماید ودر شهریور ماه عازم جبهه حق علیه باطل شد ودر مدت سه ماه در جبهه جنوب مشغول خدمت به اسلام و قرآن بود شهید علی یزدانی در تیر ماه 64 ستاد تبلیغات انجمن اسلامی آزادمون را پی ریزی نمود وخود مسئولیت این ستاد را به عهده گرفت و فعالیتهای شبانه روزی خود را در این ستاد آغاز نمود.
فعالیتهای این شهید درمدت (7) ماهی که این مسئولیت را به عهده داشت آنقدر چشمگیر بود که قلم به راستی از بیان آن عاجز است .
وی در مدت فعالیتش شب و روز برایش مطرح نبود و هدفش از فعالیت فقط خشنودی خدا بود.
گاهی اتفاق می افتاد که تا ساعت12 شب در کتابخانه مشغول فعالیت بود و حتی در ماه مبارک رمضان گذشته اغلب با تن خسته و کوفته تا سحر به خدمت اسلام وپاسداری دستاوردها ی انقلاب مشغول بود وگاهی کثرت کار آنقدر بود که ایشان مجبور می شدند نماز را در کتابخانه بخوانندو بعضی از اوقات به علت زیادی کار در داخل کتابخانه بدون هیچگونه پتو و وسیله ای می خوابید.
ایشان در فعالیتهایشان فقط به روستای خود اکتفا نمی کردند بلکه بعضی از مدارس محمودآباد و حومه تحت پوشش فعالیت ایشان بود.
شهید علی یزدانی در فعالیتهایش فقط و فقط رضا و خشنودی خداوند و ارواح طیبه شهیدان را در نظر می گرفت و از هرگونه ریا و خودنمائی دوری می جست وبعضی از مواقع اتفاق می افتاد که مسبب و تکمیل کننده کاری خود ایشان بودند ولی دست به کاری میزدند که این فعالیت به نام دیگران تمام شود تا خود در جامعه مطرح نشود آنچه که در این مدت فعالیتش درستاد تبلیغات اسلامی آزادمون حائزاهمیت بود این بود که ایشان با حداقل امکان حداکثر بهره را می برد واین تنها از خصوصیات ایشان بود.در اواخر سال 64 با پیام تاریخی امام خمینی براینکه حضور در جبهه ازاهم واجبات الهی است بنای امام لبیک گفته وبه جبهه نور علیه ظلمت اعزام میشود .
اودرجبهه درکنار رزم بی امانش مسئولیت تبلیغات گروهان خود رانیز بر عهده داشت شهید عزیز علی یزدانی پس از 2ماه رزم بی امان علیه بعثیون کافر در صبح روز 31/1/1365 در منطقه عملیاتی والفجر(8)فاو به دیدار حق شتافت وبه درجه رفیع شهادت نائل آمد وهمچون شقایقی سرخ فام اما نشکفته ازبوستان پیروان امام پرپر ویاران همرزمان خود را در غم و اندوه فرو برد .
شهید درمیان دوستانش دارای یک معنویت خاصی بود به آداب واحکام اسلام متعهد بود وبه واجبات دینی اهمیت فراوان می داد.
وی در سالهای قبل با آنکه به سن تکلیف نرسیده بود اما در ماه مبارک رمضان روزه دار بود.
نمازهای طولانی اش دعا و مناجات پرشور واحساسش هیچگاه از خاطره ها محو نمی شود .
از جمله خصوصیات واخلاق ویژه اش اینکه او دارای روح پراحساس و مسئولیت وپر تعهد بود ودر عین حال بی توقع و هیچگاه در انتظار تشویق وتقدیر دیگران نبود، بی ریا وبی هیچ توقعی و همانند یک گمنام در کتابخانه و انجمن اسلامی و پایگاه بسیج فعالیت می کرد .
مسائل سیاسی روز را با یک دید ظریف و دقیقی دنبال می کرد معنویت و ابهت شخیصش همسنگرانش را مجذوب وشیفته خود کرد.
او بارها وبارها میگفت که من به (شهادت) خواهم رسید و چند خاطره ای که شهید به یادگار داشته مبین همین مسئله هست و با علم به شهادت خود در جبهه ها می جنگد .
برای نمونه چند مورد از خوابهائی که شهید دیده است از آن پس دریافتم که باید در پیروزی از اباعبدالله (ع) به جبهه ها رفته وجهاد راتا (شهادت) ویا پیروزی ادامه بدهم.
یک شب شهید هادی محمدزاده را در خواب دیدم که به من گفت چرا نمی آئی؟....
خدایا توفیقمان عطا کن تا راهی را که شهدای پاکباخته اسلام گشودند تداوم واستمرار بخشم .
من نمی خواهم صورت شهیدم را ببوسم بلکه میخواهم کف پای شهیدم را ببوسم که با آن پاها کوهها ودشتهای کربلای ایران وجبهه های اسلام را پیمود وآن همه مشقات رادر جبهه متحمل شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت برایم از عسل شیرین تر است. حضرت قاسم (ع)
اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له واشهد ان محمد عبده ورسوله (ص)
الذی خلق الموت ولا حیاه لیکم احسن عملا قرآن کریم. اوست خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید صحنه پیکار حق و باطل که کدامین شما نیکوکارتر است.
برادران به جبهه بشتابید که امروز سنگرهای نبرد رزمندگان اسلام در جبهه تنها محل جنگ با کفار بعثی نیست بلکه محل عبادت و رازونیازهای عاشقانه آنان در دل شبهای تاریک نیز می باشد وچه زیباست به جبهه آمدن وجان خود را فدای حقیقت کردن برای یاری کردن اسلام تنها شعار کافی نیست بلکه باید جهاد نمود.
آری از خیل دلاوران گسستن نتوان،با روح خدا عهد شکستن نتوان،این است پیام یاران شهید،جنگ است برادران نشستن نتوان.
جبهه دنیای دیگری است در جبهه خاک ترخون گرفته و خون مثل آفتاب میتابد.
در دنیای این سوی جبهه کسانی هستند که به دنبال رفاه و راحتی یا داشتن عمری نرسیده ودر جبهه انسانها در جستجوی خدا وحقیقتند و برای فدا شدن میروند .
تفاوت زندگی روزمره وزندگی در جبهه به قدر تفاوت از خود تا خداست و اما شما بسیجیان سنگر داخلی شما پایگاه بسیج است آنرا ترک نکنید چرا که منافقین از حضور شما در چنین مکانی وحشت دارند وهمیشه پیرو خط امام باشید که راه سعادت و نجات در خط امام میباشد و مطیع امام باشید هر خطی جز خط امام خمینی دوری کنید.
خواهرانم هر گاه توانستند جسد بی سر مرا به روستا بیاورند شما زینب وار رسالت زینبی را که همان رسالت پیام بعد از خون میباشد بر دوش بکشید و حجاب راحفظ نمایید که : حجاب مشتی کوبنده تر از خون بر قلب دشمنان اسلام است همانگونه که بهترین زینت مرد مرگ در راه خداست ،بهترین زینت زن حفظ حجاب است.مدتی است که قفس تن برایم تنگ شده و دنیا تنگ تر از آن.
اکنون که بسوی معبودم پرواز میکنم یک آرزو بدلم مانده و آن زیارت مرقد سید الشهدا (ع) است و کربلا نیز از سرزمینهای آزمون است صد میدان عشق به پای غیرت ... باید نور دیده شد تا به یوم عاشورا به نظاره جانبازی عشاق بی تاب نشست و شهباز خیال را باید بر نخلستانهای جاور علقمه پراند تا جوشش خون جان برکفان را به چشم دل و دیده سر تماشا کرد وحسین (ع) همه رموز هستی در دل فراخ خویش جای داده وبه یمن دلاوریهای سپاهیان اسلام شیعیان او امروز و فردا و فرداهایی دیگر سر بر دیوار خانه محقر فاطمه (س) مینهند تا سروش خدائی این عصاره حیات و تجسم عینی اراده خدا را بشنوند و هم آواز با قافله کربلا با او و اصحاب وفادارش تا گودال قتلگاه ودر نهایت وصل به معبود به پرواز درآیند دوست دارم در این قافله سالار این فوج عظیم باشم که چون مولایم بی پروا بروم وشهید بشوم دوست دارم قفس تن را رها بسازم و با خون خود وضو بسازم تا بر سجاده خون نماز عشق بخوانم خوش دارم از رزم آورانی باشم که پیکارشان گشاینده درهای فتح است از حماسه سازانی که فاتحان دشتهای تصمیم وقله های اراده اند از شاگردانی که ظرایف و لطافت و رمز و رموز زندگی را که علت بقیه مکتب است از جای جای تاریخ بیرون کشیدند و نصب العین خویش ساختند از عارفانی باشم که بر محور عشق حسین (ع) جان از هر چه غیر خداست خالی کردند وطبق اخلاص را بر بالای سر نگاه داشتند و با بازوان توانمند خویش بیرق دلاور عاشورا را برافراشته نگاه داشتند.
ای حسین(ع)- ای خون خدا - آمده ام تا به انصارت بپیوندم از تجار ماده پرست که نام مقدس انقلاب اسلامی را فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود میکنند گریزانم از کسانیکه با خون شهیدان تجارت میکنند متنفرم.
ای حسین(ع)- ای خون خدا - امروز نیز تو را تقدیس میکنم اما تقدیسی عمیقتر و پر شور تر که تا اعماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق میورزد و تو را میخواهد و تورا میجوید دلشکسته ام واحساس میکنم که جز تو و راه تو داروئی دیگر تسکین بخش قلب سوزانم نیست.
خدایا- تو را شکر میکنم که مارا از ترائی (فرهنگ)غنی برخوردار کردی – هنگام شهادت به حسین (ع) مینگرم ،هنگام غم و درد به علی (ع) مینگرم و یک تاریخ دردو غم و شهادت پشتوانه جانبازی من است میدانم که راه علی را حسین وار باید رفت ،میدانم که خدای علی و حسین (ع) ما را هادی خواهد بود ودردو غم مارا خواهد شناخت واستشهاد مارا استقبال خواهد کرد.
یا مهدی(عج)- قبولم گر کنی بر پاسداری همین است آرزویم جاودانی
بود دستم تهی با روی خسته نفهمیدم چه کردم در گذشته
ازراست شهید علی یزدانی-جانباز علی اکبر محمدزاده
یا امام زمان – ای مهدی عزیز – ای فرمانده سپاهیان اسلام به یاریم بشتاب ودر آخرین لحظات حیاتم تنهایم مگذار و در لحظه شهادت سرم را در آغوش بگیر که من جز دامن تو پناهی ندارم.ای امت مسلمان از امام اطاعت کنید که عصاره اسلام است واورا تنها مگذارید که نماینده حجه بن الحسن است.
هرکس یک کلمه از امام خمینی و یارانش بد گوئی کند اورا از خود طرد کنید چون من طرفدار سر سخت امام خمینی و یارانش هستم وبر مزارم این جمله را نقش نمایید : هرکه باشد با خمینی بد گمان ،حق ندارد پا نهد در این مکان،از سپاه پاسداران و روحانیت مبارز پشتیبانی کنید که سپاه پاسداران ،پاسدار جمهوری اسلامی و روحانیون نواب به حق امام زمانند.
به من ناکام نگوئید که من به کام خویش (شهادت) رسیدم و عروسیم را در جبهه ها با نو عروسم( شهادت) کرده ام وبر سجاده خون خویش و مهری از رگبار آتشین نماز عشق خواندم و این افتخار ماست که با عروس (شهادت) به خانه آخرت وارد شویم مبارکمان باد.
ای خدای بزگ تو را شکر میگذارم که راه شهادت را بر من گشودی ودریچه ای پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی و لذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی،تو را شکر میگذارم که رمز شهادت را به من نمایاندی تا در مواقع خطر از مرگ نهراسم و عاشقانه به دریای خطر فرو روم واز معرکه های سهمگین روی بر نگردانم و تهدید و خطر مرا از راه تو منحرف نکند.
ای خدای بزگ به من توفیق ده تا مثل مخلصان وشیفتگانت در راهت بسوزم واز این خاکستر مادی آزاد گردم وبه من مناعتی کن تا در آخرین لحظات عمرم نام تو را بر زبان داشته باشم و هرچه خوش است دست از جان شستن وبا سرود به استقبال شهادت رفتن.
ما تشنگان شهد شهادتیم ما عاشقان مرگ با سعادتیم
بارالها بگذار با شمشیر بران شهادت جبر تاریخ را ببریم و با خون خود ننگ هزار ساله تاریخ را بشوئیم.
بار خدایا شهادتم را در راه مکتب حیات بخش رسول الله که هدف رضای تو و در نهایت لقای تو میباشد قبول بفرما.
دوباره میگویم جبهه ها را فراموش نکنید و کربلای ایران را خالی نگذارید .
الهی الهی حتی ظهور المهدی احفظ انا الخمینی اللهم نصر جیوش المسلمین وعلی القوم الکافرین اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود والسلام علیکم و حجه الله وبرکاة .
(( از همه مومنین ومؤمنات طلب بخشش را دارم )) فدائی اسلام و قرآن : علی یزدانی.